هر شب و هر روزی که میگذره به درک و باور عمیق تری رسیدم که راهی برای من نمونده جز رفتن درسته که تصور میکردم باتو همه چیز عالی تر میشه اما تو ثابت کردی تا خودت نخوایی هیچی درست نمیشه و همونطور که مشخصه ، منو هیچ وقت نمیخواستی و به قول خودتهمه چیز صرفا یک وقت گذرونی ساده بود و بس . ای
روزا و این شبا که میگذرن برای من یاد آور این هستن که هر چیزی یک عمری داره و وقتش که تموم بشهدیگه تموم شده بدون اینکه دست خودت باشه اینکه من چقدر خوب بودم یا چقدر بد دیگه مهم نیس مهم اینه من هرگز برخلاف اون چیزی که گفتم نبودم و نکردماما تو دقیقا همونی بودی که میگفتی من اینطوری نیستم انقد ازت تناقض های زیاد دیدم و هیچی نگفتم که دست آخرخودم محکوم شدم به تناقض گویی اینطوری شد که تو با یک تصور زیبا از خودت رفتی به یک سو و همه چیز رو به پای من انداختی که وجدانت اروم باشه؟باشه :)تو خوب من که همیشه میگفتم تو خوبتو بهترین من همونی ام که تو گفتی هیچ وقت عشق و محبت واقعی رو درک نکرده و جالبه یک زمانی میگفتی از این گفته خودت پشیمون هستی اما این اواخر دوباره هم اینو تکرار کردی با این دید که نه اصلا هم پشیمون نیستم چرا ؟ چون ادم برای ارامش درون خودش هم که شده باید به خودش یکسری حرفا رو بزنهو اینکه چقد این حرفا درسته اصن مهم نیس چون برای تو فقط خودت مهم بودی و بس باعووشه گلم من که هیچ وقت خدانگهداری باهات نکردمو اینو یادت باشه همیشه این تو بودی که تصمیم میگرفتی که چه زمانی حرف بزنیم چه زمانی حرف نزنیم الان هم که مدت هاست سکوت کردیملالی نیست حتما برات اینطوری بهتره دیگه بقیه اش مهم نیست همین که تو شاد باشی و خوشحال باشی حله نوشته شده توسط:همسخن|پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۰۹ | |لینک ثابت | موضوع: | Adblo یه روز کوچولو ...
ما را در سایت یه روز کوچولو دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mershado بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 12 شهريور 1402 ساعت: 18:40